December 17, 2007

اعترافات یک جن

والا ما اونی که مردم فکر می کنن نیستیم ، درسته که یکم کس خلیم ، ولی اتفاقا این آدمان که مغزشون گوزیده و خوراکشون شده توهم و تو مخی!

جریان اینه که ، ما جنسمون از ترس ِِ ، خیلی هم نرم و با دوامه ، از این جنسای چینی و ترک تو بازار خیلی بهتره!

بستر زندگیمونم آدمان ، مثل آدما که رو زمین زندگی می کنن ، ما رو آدما می زی ایم و چون کلا آدما همه چیزو گنده میکنن ، حالا می خواد ترس باشه ، یا کون جنیفر لپز ، اسممون بد در رفته!

موضوع اینجاس که قضیه واقعا به اون گندگی نیست که همه فکر میکنن! مام داریم زندگیمونو میکنیم به کسی هم کاری نداریم ، کافیه فقط نترسی و توهم نزنی.

.

تولید مثل ماهم دست آدماس ، یعنی ما زاده ی ذهن اونا ییم ، خودشون که مثل مور و ملخ کره زمین رو اشغال کردن ، فرت و فورت هم که دارن هی جن و چیزای عجیب قریب تولید میکنن که بعضی وقتا خودمونم میترسیم ، بنابر این جمعیتمون هم رو به افزایش ِ ، دولت هم هیچ راه کاری نیندیشیده ، واسه همین اکثر جن های بیکارمون جن ده شدن!

.

جن ده ی ما با جنده ی شما فرق داره ، اینجوری که جنسش از یه نوع توهمیه که منجر به خیانت در روابط احساسی میشه (همون جن ده ی ذهنی آدما) ، و باعث میشه اونی که باید میداده ، دیگه نده ، بره به یکی دیگه بده! پیچیده شد یکم ، ولی بهر حال تو این یه مورد جنده های شما بهتر از مال مان.

.

این آدمایی که زیاد بهم گیر میدن و رو هم توهم میزنن که دوست پسرشون همرو میکنه یا دوست دخترشون به همه میده ، والدین جن ده هان.

.

حالا اینا رو بیخیال ، مصیبت اصلی ، این جن گیران که به ترکی میشه ایگزورسیز لَر ، آخه من خودم ترک ام ، اینجوری هم به دنیا اومدم که یه ترکی نصف شب داشت جلوی کامپیوتر ، همین جایی که شما نشستی الان ، خود آزاری میکرد ، که به ترکی جنی میشه جَگ زدن!

خلاصه ، به نقطه غیر فابل باز گشت که رسید ، یهو برقا رفت ، ترک موند و تاریکی و میلیونها اسپرم تازه به دوران رسیده ..

ترک ، دست و لاپاشو گم کرد و ترسید! ، توهم زد که ، به جای اینکه فیوز خودش بپره ، زده فیوز کل خونرو پرونده ، حالا دسمال بیار و باقالی بار کن! وضعیتی بود آقا ، منم در لحظه به دنیا اومده بودم و گریه می کردم و صدای گریم ترک رو به وحشت انداخته بود

.

همونجا بود که برای اولین بار منو دید ، گیج شده بود ، جگ زده بود ، ولی بچه دار شده بود ، یکی از بدترین توهم ها !

الان 6 سال از اون ماجرا گذشته و منو فرستاده مدرسه ، هر روز هم میاد دنبالم ، پاک عقلشو از دست داده و مضحکه همه فامیل شده ، بهم هم قول داده اگه اذیتش نکنم برام یه خواهر به دنیا بیاره و اسممو بنویسه کلاس زبان اسپانیایی ، که به ترکی جنی میشه اینگیلیسی!

December 9, 2007

Redelephant

اولی : سلام اولی

سومی : سلام سومی

اولی : ببخشید این خرس آبی مال شماس اینجا پارک کردین؟

سومی : بله ، منتظرم وضع حمل بر خود ستایی کنه

اولی : پس همچینی قضیه آناناموسی  ِ !؟

سومی :  قضیه نارگیلیه جون داداش

اولی : پس اگه ممکنه خرستونو جابجا کنید ما این فیل مون رد شه

سومی :  اِ این فیل قرمز مال شماس؟

اولی : آره جانم ، مال یه خانوم دکتری هم بوده ، میگن 6 سال رو تختش خوابیده

سومی :  ببینم این خانوم دکتری که میگی ، یه فیل قرمز نداشته؟؟

اولی : چرا .. خودشه ! تو از کجا میشناسیش؟

سومی : بابا من همون فیل قرمزم دیگه ، عمل کردم سیز شدم

اولی : نگو!!! آقا خیلی مخلصم !!! حال دکتر چطوره؟

سومی : به تو چه ، مگه تو دکتری؟

اولی : بله من دکترم

سومی : ببینم ، این دکتری که میگی یه خرس آبی نداشته؟

 

دومی : داشته

 

اولی : پس این خرس آبی مال شماست  اینجا پارک کردین؟

سومی : بله ، قضیه هم آناناموسی ِ همچینی!

اولی : شوخی نارگیلی میکنی جون داداش؟؟

سومی : نه والا جدی میگم ، البته اگه حمل بر خودستایی نباشه!

اولی : پس اگه ممکنه خرستونو جابجا کنید ما این فیل مون رد شه

سومی : گفتی فیل ، یاد زندگی افتادم.