لباست ،
بوی رفتنت.
.
.
پس بک کن
وبمان
یا بک کن
و برو
You Underscant that?
کاظم بابا .. بابایی .. مشقاتو نوشتی بابایی؟
- نه بابایی
فداش بشمی ، چرا ؟
- بابایی ترافیک بود
خب پیاده می نوشتی .. پدسسگ ِ کون گشاد
- الان می نویسم بابایی.
کاظم بابا ..
- بابا
بابایی برو این گلدونارو آب بده .. گناهی ان .. تشنشونه..
بابایی قربونش بره ..
- کدوم گلدونا رو بابایی؟
همین گلدون سفیدا که تو در یخچال ، تو جا تخمرغیان!
گلدونای تو حیاط دیگه بی بتّه!
- رفتم بابایی
یک روز می آیی و در گوشم داد می زنی : عاشقتم م م ..
و آن روز ، دقیقا همان روزیست که باتری سمعکم تمام شده
و من که فکر می کنم داری می گویی :
عزیزم .. تلفن زنگ زد ، آقای فَلافلی ِ ، میگه الان وقت داری بیام چک هارو بگیرم؟
جواب می دهم : نمی خواد ، الان خیلی دیره!!
و نمیدانم چرا انقدر دلت برای آقای فلافلی می سوزد و گریه کنان به سمت تلفن می روی.
کاظم بابایی ، بیا بابا برو بالا این آنتن ُ تنظیم کن فوتبال داره بابایی ، قربونش بشم ، بشم من..
- بابایی نمیشه از پایین تنظیم شه؟
چرا میشه ، ولی ممکنه بره تو چشت!
- پس همون میرم بالا بابایی
کاظم بابا .. بابایی ..
- بابا
بابایی از بیرون میای این کفشاتو جفت کن ، فداش بشه بابا
- جفتشو بابایی؟
- نه پدس سگ ، یکیشو جفت کن ، اون یکی خودش جفت میشه!