شتری هستم سی و پنج ساله به نام کمال پورخارخور، ساکن روستای مغیلان و کارمند بخش تحقیق و توسعه ی یک کاروان مسافربری، با حقوق و مزایای کافی.
دیشب بعد از کار و تلاش روزانه، در خواب دیدم پنبه دانه.
که نه یک دانه ، نه دو دانه ، بلکه صد ها دانه! گویی به سان برف از آسمان فرو فتانه.
و این در حالیست که نیم کره ی شیشه ای بزرگی دور تا دور روی من را پوشانده و آب تمام اطراف مرا فرا گرفتانه.
و من با صدای اُشتری خودم خنده ها کنم و با لب هایم بندری زنم و کوهان هایم را مثل اکوالایزر بالا و پایین کنم و از این اتفاق همه چیز تکان خورده و پنبه دانه ها پخش اطراف شده و دوباره بر سرم ریخته.
تعبیر خواب من چیست؟
تعبیر: شما کینه ی شتری دارید!
توضیح: سعی کنید همین مسیر آرام را در زندگی ادامه داده و از نشخوارهای طولانی پرهیز کنید. مراقب ساربان خود باشید چون جدیدا مواد مصرف می کند و ممکن است همانجور دولّا دولّا سوار شما شود. بعلاوه، قرص های دیازپامی که می خورید را قطع کنید چون مصرف زیاد آنها باعث می شود جلوی در خانه ی مردم یا روبروی پارکینگشان خوابتان ببرد و در نتیجه کوهان هایتان را پنچر کنند.
قبل از خواب موسیقی عربی گوش بدهید و به حالت و طرب که افتادید مسواک بزنید و بخوابید، دیگر از این خواب ها نمی بینید.