کاظم بابا.. بابایی .. بابا ..
- بعله بابا
بیا قربون بری
- بعله بابا
فداش بشم پسر گلم ، برو ببین داره بارون میاد؟ اگه میاد لباساتو جمع کن از رو بند بیار تو
- چشم
...
...
کاظم بابا .. بابایی ..
- بعله
چی شد پس؟
- دیدم
خب؟
- بارون می اومد
دیگه چی؟ یه چیزای دیگه هم گفتم
- دیگه بقیه اش یادم نمی آد
می خوای یه کار کنم همین یدونه شرت خشکی هم که داری خیس بشه تا یادت بیاد پدسسگ؟