November 3, 2004

چمبات


ین که میبینید چُمبات است ، در حال کشف سنگ چخماق است، چون شام خفاش سوخاری دارند و به آتش زنه نیازمندند، آتش را هم قبلا کشف کرده ، کشف که چه عرض کنم چند بار دیده و گرخیده است. آخر قبلنا که مثل الان کشف کردن مشکل نبوده ، هر چیز جدیدی میدیدند و میگرخیدند ، در واقع کشف میکردند، مثل کشف زن. که البته هر کس برای خودش حداقل چند بار این کشف را کرده است ، بلکم بیشتر ! هر دفعه هم قول میدهم از دفعه پیش بیشتر گرخیده است

چمبات چندین و پنج هزار سال سن دارد، شمسی که نه ، میلادی! خفن است، خودش میگوید:

آموااااااآااااأااااآااا

یعنی ، امروز تولدمه ، چندین و پنج هزار و بیس سالمه تازه!

چرت میگوید ، چون اصلا ساعت و تقویم نمیداند که ، تقویم را هم که الکساندر کلندر اختراع کرد سه هزار سال بعد!

در ضمن خیلی هم بی اعصاب است ، چون هنوز کرکره خنده را کشف نکرده، عوضش دپرشن هم ندارد ، مثل این دور و وری های ما!

چمبات خیلی باهوش است و از هوش زیادش رنج میبرد، مثل خود من، طوری که شبها خوابش نمیبرد ، اینسامنیا دارد و تا صبح روی حالات و رفتارهای زنش کار میکند و مخش میگوزد ، نه مثل خود من.


چمبات یک زن و دو بچه دارد ، اسم زنش چمباتمه خانوم است ، اسم زنش را خودش انتخاب کرده است

اسم بچه بزرگه چمبابک و بچه کوچیکه هوشنگ است ، معلوم نیست این اسم ها را از کجایش دراورده!

اون گولاخی هم که میبینید همکارمان است ، عین این خفاش نخورده ها نشسته است تا چمباتمه خانوم سهمش را بدهد

هوشنگ کوچولو چار هزار سالش است ، فکر کنم دیگر راه رفتن را باید یاد بگیرد!

چمبابک هم میخواهد در آینده برنامه نویس شود ، مثل بابک خودمان. دات نت و دات چت و همین حرفا!

ولی چمبات میگوید باید صبر کند تا کامپیوتر اختراع شود پس چه بسا باید برود سراغ بیز نس

چمبابک نگران سربازی هم تیست چون پدرش بیشتر از 60 سال سن دارد خودش هم همینطور .

بقول خارجی ها این ها اَن سیستر های ما هستند ، همینا.. همین میمون طوری ها !! باور کنید چرت نمیگویم!! ما انسانها شامل مرور زمان شدیم که این ریختی شدیم ، در اصل میمون بودیم ، که طی اختراعات و کشف ها و گرخش ها پشم هایمان ریخته و این شکلی شدیم!