April 25, 2011

ئی کوپه ی ما کو پَه؟

هفت شهر عشق را قطّار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوپه ایم

دکتر کاکایی

رساندن لذّت ، بزرگترینِ لذّت هاست.

دکترکاکایی

آموزش آداب عاشقی دکتر کاکایی - ویژه ی فصل بهار

عجله ، دشمن عشق است و آنرا ضایع می کند.

عجله در ابراز احساسات کردن،
عجله در قضاوت کردن،
عجله در دل بستن،
عجله در کردن،
کردن در عجله،
و غیره.


دکتر کاکایی

به کجا چنین شتابان؟

چو از این کویر وحشت

به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها

به مامان

برسان سلام ما را

Go - There

100+ people liked this

April 24, 2011

کلمه ترکیب

پشت بوم : آن قسمت از بوم که از لمس لطیف قلموی نقاش بی بهره است

دکتر کاکائی

عشق آغاز ترشّح هاست.


دکترکاکایی

یادداشت های یک پتیاره

اونی نباش که می خواد ولی نمی ده

اونی باش که می تونه ولی نمی کنه

کاظم اند فادر - قسمت پنجاویک

کاظم بابا اون کتری رو بذار رو گاز جوش بیاد .. بابایی چایی دم کنه بخوریم آرامشی بشیم فداش بشیم

- گذاشتم بابایی ، جوش نمی آد که

تو راهه بابایی پن دقه دیگه میاد! اصن کتری رو آب کردیش؟

- نه ، آتیش آبش می کنه دیگه!

ببینم ، معلم علومتون کیه؟

- خانوم قدسی

می خوای کتری تو کونت بکنم جلو خانوم قدسی تا از خجالت آب بشی بفهمی کتری تا آب نشه جوش نمی آد؟ ها؟؟

کاظم اند فادر - قسمت پنجا

کاظم بابا .. بابایی ..

- بعله بابا

بیا قربوم بشی با بابایی مچ بنداز ببینم زورمندی شدی فداش بشی

- کجا بندازم بابا؟

بنداز صندوق صدقات!

شاید دفع بشه این حماقت از روزگارت پدسسگ

April 23, 2011

یادش بخیر

شما ها یادتون نمیاد ، اون موقع ها ده تا لایک خیلی بود!

April 22, 2011

هیچی بابا ، تموم شد و رفت

کلمه ترکیب

گِی نت : محلی که در آن مردان جوان بازی های غیر رایانه ای می کنند

یادداشت های یک پتیاره

هر که برقصد شاباشش می دهند

وای به روزی که برقصد زنت

کلمه ترکیب

اوا : نانوا یی که نون ندارد.

ولی کون که دارد!

یادداشت های یک پتیاره

بعد از اینکه کارمان تمام شد، علاوه بر پاکت همیشگی،

آخرین کتابش را امضا کرد و به من داد.

کتاب را باز کردم ، وسط صفحه ی سفیدی تایپ شده بود:

تقدیم به ‘نزدیکترین’ دوستم

که همیشه زیر سیگاری های پر را خالی می کند.

یادداشت های یک پتیاره

من مست تن های شبم

همه با هم

بر جیمِیل محمد صلــــواااات

کلمه ترکیب

فروتنی : کردن

کلمه ترکیب

دستاورد : خودارضایی

کلمه ترکیب

نزدیک بینی : نوعی بیماری ذهنی که بیمار فقط تا نوک بینی اش را می بیند

مناجات

زیتون پروردگارا .. تلخی زندگی را برای ما خوشایند بفرما

MAXIMINIMIZE

بیشترین و کمترینِ هر چیزی به ترتیب عبارتندز:

حدّاحسن

حدّاکثر

ماکسیمون

ماکسیموم

مُت وَسِّط

مینیموم

مینیمول

حدّاقل

حدّاقلّکَن

حدّاقلّکَم

Sign

مار های محترم

لطفا نیشتان را ببندید


مچّکّرم

کلمه ترکیب

قبض : چیزی که وقتی می آید ، باید داد.