July 29, 2008

قابلمه

قابلمه خسته است

قابلمه وصل به دسته است

قابلمه سوتین نبسته است


قابلمه روزی گفت :

سنگ کو ؟ گنجشک مرد!


قابلمه شاید این بار بخندد

صبر کند تا ته دیگش ببندد


قابلمه خسته است

قابلمه وصل به دسته است


قابلمه سرشار از نمک است

غذا شور شد ، به تخمم که سرشار از نمک است!


قابلمه در سینک غوطه ور است

نگران نباشید ، قابلمه شنا بلد است


قابلمه از بخار برنج ، گوز شده است

اعتیاد به مواد مخدر ، خانمان سوز شده است


قابلمه خسته است

قابلمه وصل به دسته است


قابلمه امروز نمیدانم چرا سیه چرده است

گمانم کفگیرش به ته دیگ خورده است


قابلمه عاشق شده است ، عاشق قاشق شده است

این موضوع را نوجوان خانه فهمیده است


قابلمه چند روز است که دلش تنگ شده است

چون نوجوان با قاشقش سراغ قابلمه نشده است


قابلمه امشب خانه همسایه خوابید

زن همسایه تا تواست دسته هایش را مالید



قابلمه خسته است

قابلمه وصل به دسته است

July 5, 2008

پشم و پیل


نام این حیوان "پشم و پیل" است و به خاطر کون گشادی که دارد ، در نواحی گرمزیر زندگی می کند.

پشم و پیل ، مثل اسب ، حیوان عجیبی است و کارهای نشئه پران ِ زیادی انجام می دهد ، مثلا جلوی ناموست ، دست می کند توی پشمش و نافش را می خاراند ، حالا بیا و به ناموست ثابت کن که این ابله ، نافش را خاراند، نه فلانش را!! ناموس هم که حرف حالیش نمی شود.

.

و با این همه پشم و پیلی هم که پشم و پیل دارد ، خب الحق معلوم نمی شود که کجایش را خارانده!

.

خلاصه که ، اگر زیاد به او نگاه کنید ، ناگهان یاد اطراف یکی از اعضای بدن خودتان یا ناموستان می افتید و ممکن است هم کمی پیش خودتان بخندید که طبیعی است

.

از خورد و خوراک این موجود هر چه بگویم کم گفتم ، همین الان داخل دست راستش را ببینید..

دیدید؟

خب معلوم نیست چی بود!! ، ولی در عوضش داخل دست چپش یک قوطی نوشابه ی گاز دار است، که باز هم کمکی به ما نمی کند که بفهمیم ای حیوان چی کوفت می کند!

.

گفتم که ، هر چه بگویم کم گفتم!

.

ولی همیشه برایم سوال است که آیا این پشم و پیل ، گرمش نمی شود؟ چون مطمئنن سردش که نمی شود! ، پس یه چیزیش باید بشود! ، یا اصلا میخا ولش کنیم این قضیه رو ، مهم این است که سالم باشد.

.

یه چیز جالب دیگر هم در مورد این حیوان این است که ، بر خلاف ما ، اصلا ناموس نمی داند چیست ، آخر مگر می شود؟؟ اصلا با عقل جور در نمی آید ، که اصلا ناموس نداشته باشی ، یا برایت مهم نباشد!

.

من فکر می کنم این ها حتما یه چیز بهتری به جای ناموس دارند ، که اصلا رو نمی کنند ، یا اینکه یه جایی زیر پشم و پیلشان مخفی کرده اند..

نامروّت ها!

.

مسئله دیگر این است که اگر دقت کنید می بینید که اینها اصلا جیب ندارند ، و اگر هم بیشتر دقت کنید می فهمید که خب لازم هم ندارند!

کافیست دسمال کاغذی ، یا سکه و اسکناس و اینها را یه جایی داخل پشم ها بگذارند ، خودش مثل جیب عمل می کند ، ولی مشکل اینجاست که مکمن است یادشان برود که فلان چیز را حوالی فلان کجا گذاشته اند!

.

که من نمی دانم اصلا این چیزها برایش اهمیت دارد یا نه ، بهر حال من وظیفه دارم بگویم

نه این که عطار بگوزد.