نام این حیوان "پشم و پیل" است و به خاطر کون گشادی که دارد ، در نواحی گرمزیر زندگی می کند.
پشم و پیل ، مثل اسب ، حیوان عجیبی است و کارهای نشئه پران ِ زیادی انجام می دهد ، مثلا جلوی ناموست ، دست می کند توی پشمش و نافش را می خاراند ، حالا بیا و به ناموست ثابت کن که این ابله ، نافش را خاراند، نه فلانش را!! ناموس هم که حرف حالیش نمی شود.
.
و با این همه پشم و پیلی هم که پشم و پیل دارد ، خب الحق معلوم نمی شود که کجایش را خارانده!
.
خلاصه که ، اگر زیاد به او نگاه کنید ، ناگهان یاد اطراف یکی از اعضای بدن خودتان یا ناموستان می افتید و ممکن است هم کمی پیش خودتان بخندید که طبیعی است
.
از خورد و خوراک این موجود هر چه بگویم کم گفتم ، همین الان داخل دست راستش را ببینید..
دیدید؟
خب معلوم نیست چی بود!! ، ولی در عوضش داخل دست چپش یک قوطی نوشابه ی گاز دار است، که باز هم کمکی به ما نمی کند که بفهمیم ای حیوان چی کوفت می کند!
.
گفتم که ، هر چه بگویم کم گفتم!
.
ولی همیشه برایم سوال است که آیا این پشم و پیل ، گرمش نمی شود؟ چون مطمئنن سردش که نمی شود! ، پس یه چیزیش باید بشود! ، یا اصلا میخا ولش کنیم این قضیه رو ، مهم این است که سالم باشد.
.
یه چیز جالب دیگر هم در مورد این حیوان این است که ، بر خلاف ما ، اصلا ناموس نمی داند چیست ، آخر مگر می شود؟؟ اصلا با عقل جور در نمی آید ، که اصلا ناموس نداشته باشی ، یا برایت مهم نباشد!
.
من فکر می کنم این ها حتما یه چیز بهتری به جای ناموس دارند ، که اصلا رو نمی کنند ، یا اینکه یه جایی زیر پشم و پیلشان مخفی کرده اند..
نامروّت ها!
.
مسئله دیگر این است که اگر دقت کنید می بینید که اینها اصلا جیب ندارند ، و اگر هم بیشتر دقت کنید می فهمید که خب لازم هم ندارند!
کافیست دسمال کاغذی ، یا سکه و اسکناس و اینها را یه جایی داخل پشم ها بگذارند ، خودش مثل جیب عمل می کند ، ولی مشکل اینجاست که مکمن است یادشان برود که فلان چیز را حوالی فلان کجا گذاشته اند!
.
که من نمی دانم اصلا این چیزها برایش اهمیت دارد یا نه ، بهر حال من وظیفه دارم بگویم