- آیم پــِن،
شان پــِن.
هو آر یو؟
+ می؟؟
آیم پُن،
تام پُن.
- نایس تو میت یو
+ نایس تو پیت گوز
You Underscant that?
- آیم پــِن،
شان پــِن.
هو آر یو؟
+ می؟؟
آیم پُن،
تام پُن.
- نایس تو میت یو
+ نایس تو پیت گوز
- سلام آقای مشاور
+ سلام و زهر مار، چته؟
- افسرده شدم دکتر، همه چی تخمیه، اصن هیچ انگیزه و امیدی ندارم، از صبح که پا میشم این حالیام تا شب
+ خب منم همینم، همه همینن، به درَک اشفل الشافلین که افسردهای، بیا برو تو کونم بابا!
- اَ خوب شد گفتی، ترس از جای تنگ هم دارم دکتر
+ بیا اینو بخور پس! (دکتر به دماسنج روی میز اشاره میکند)
- چرا عصبانی میشین آقای دکتر، زندگی همینه دیگه، بالا پایین داره، ماشالا صحیح و سالمم که هستی، دیگه چی میخوای؟
+ میخوام سر به زنم نباشه
- با خانوم والده مشکل پیدا کردین؟
+ نه خیر آقا، مشکل کدومه! خانوم مارو گاییده! بلانسبت
- شما مسائل خانوادگی رو نباید سر کار بیاری! زندگی جدا، کار جدا، این جدا، اون جدا.. به خدا!
+ بچه شدی؟ تازه الان میخوام پای ناموس بکشم وسط!
(دکتر مشاور دستش را دراز میکند و یک پای خیلی زیبا و جذاب با بند جوراب مشکی توری طوری وسط میکشد)
- عجب پاییه آقای دکتر! ناموستو گاییدم من..دمش گرم
+ حال کردی خدایی؟ انگشت کوچیکه رو نیگا، عین فندقِ خندان میمونه
- حالا انقد حشری بازی برا ما درنیار!
(بیمار دستش را از روی پای ناموس برمیدارد و داخل جیبش میکند و یک گوی قلمبهی باسنطوریِ نرم و زیبا در میاورد)
+ این چیه دیگه؟! اَ اَ اَ.. حشریبازیه... بابا دمت گرم، خارجیه؟
- آره دکتر، نیگا، این استوانهها رو باید تعادلی کنی بفرستی برن تو سوراخا فورو
+ بده من ببینم.. عجب چیزیه! اول فک کردم کوندهبازیه، ایول بابا، ببینم بره تو این سوراخ قرمزا چی میشه؟
- میسوزی بگا میری!
+ خفه شو بیادب، اینجا مطب دکتره، جنده خونه که نیست
(در همین حین درب اطاق دکتر باز میشود و منشی جندهاش با مقداری کاغذ و یک آچار شلّاقی وارد میشود)
- پس این کیه؟
+ منشیِ جنده مه، هنوزم نرفته خونه، سر به سرش نذاریا، یهو دهنشو وا میکنه یه چیز بهت میگه
(بیمار دو دستش را دراز میکند و سر دکتر را از جا میکّند و روی سر منشی میگذارد و تا منشی دهانش را باز میکند پای ناموس را از سمت شَست تا ته داخل دهانش فرو میکند و دهان منشی را میبندد و میگوید:
- تو یکی دیگه خفه شو جنده!
سر دکتر از بالای سر منشی میگوید: حالا بگو ببینم چرا افسردهای؟
- دکتر جان خیلی شخصیه نمیتونم بگم
+ اِ.. اَن نکن خودتو دیگه بگو دیگه
- نمیتونم آقای دکتر (و در حالی که این را میگوید تبدیل به اَن میشود)
بدن دکتر از پشت میز دستش را دراز میکند و دکمه قرمزی را میزند و همراه با صدای سیفون، مریض محو میشود:
مریض بعدی لطفاً.
من ناله میکنم
آه ، آه
تو ناله میکنی
هیاق ، هیاق
من درد دارم
آخ ، آخ
تو درد داری
شاپالاخ ، شاپالاخ
من میخندم
هاه هاه
تو میخندی
عارطانقاه عارطانقاه
برو
هر وقت صدای درد و ناله و خندهات شبیه من شد
بیا