May 12, 2010

قوری غم دارد

قوری غم دارد
لوله اش کمی خم دارد.

قوری از حرارت مستقیم می ترسد

برای همین است که با کون به کتری می چسبد.

قوری قرار نیست قل قل کند

این را بارها کتری با همین صدا گفته است.

قوری غرور کتری را دوست دارد

چون کتری اش به جای لوله ی سربالا، شیر دارد.

کتری از جایش بلند نمی شود

تا برای استکان ها تعظیم کند
بلکه یکی یکی زیر شیرش می آیند
تا ظرف وجودشان را لبریز کند.

آری..

قوری غم دارد
لوله اش کمی خم دارد..

قوری دلش به هوای کتری گرم می شود

و تا رسیدن دمای درون او به صد ،
بی صبرانه انتظار می کشد.

کم کم لحظه ی اوج لذت فرا می رسد

کتری با تمام وجودش به جوش می آید و می خندد

و ناگهان

زیر کتری کم می شود
برای لحظاتی همه چیز آرام می شود

قوری ِ ذوق زده با کله به زیر کتری می شتابد

چاکرای هفتمش باز می شود و
گرمای سیال محبت به درونش راه می یابد

تلخی و تیره گی قوری را، کتری رقیق می کند

عصاره ی وجود او را با زلالی درونش رفیق می کند.

و وقتی قوری می رود

کتری چکه می کند و اشک می ریزد.


ولی..


قوری غم دارد

چون برخلاف همیشه که زیر کونش نم دارد،

امروز


کتری اش را کم دارد