آهای فرمانده ، دشمن اومده...
- چیچی آورده؟
هجوم آورده!
- پس بدو برو سر کوچه 2 تا سنگر بگیر و بیا ..
الان نمیتونم فرمانده ، آب دماغم داره میاد
- بسکه ور میری باهاش ...وقتی اومد ، بریز تو دسمال ... ها ها
میریزم تو حساب جاریت .. هار هار
- میخوای سپرده ی بلند مدت مو بکنم تو درز الحسنت؟
خیر قربان.
- پس برو با دشمنا مدارا کن ، با آسیاب ، به نوبت.
فرمانده، دشمن ایندفعه خیلی وحشی تر از اونیه که بخوایم چه نخوایم!
- شاید باید فراموشش کنیم ما ... آتیش جنگُ خاموشش کنیم ما ...
اما نه .. بی تیر اندازی نمیشه .. اصلن میگم بهشون حمله کنیم ، حمله قلبی، عصبی ..
- خفه شو ابله بگو ببینم مهمات و اصلحه چی داریم؟
مهمات که همیناییه که لای پامونه! ، اصلحه هم فقط یه دوشکا آسایش داریم با یه فشفشه!
- تو خیلی حمالی ، باید بدم سگ بخورتت
قربان همین الان حسین نفهمیده به خودش نارنجک بست رفت زیر بار منت دشمن .
- یکی به اون احمق بگه نمیخواد انتزاعی عمل کنی ، زیر خواب دشمن هم نمیخواد بشی ، بیا !
قربان خطر رفع شد ،توپ شون افتاده بود تو خاک ما، اومدن گرفتن
- اینا دیگه آسایش برا ما نذاشتن ، باید بریم از اینجا
یه جنگ خوب میشناسم تو کلمبیا ، بریم اونجا، سر کوکولی و مواد میجنگن
- ایول ، فقط این حسین نفهمیده رو نباید ببریم ، چت میکنه ، کون لخت میره جلو دشمن، آبرومون میره!
آره ، ولی تانکامونو چجوری ببریم ؟
- تانکامونو کونمون میکونیم!
قربان مجیدُ چیکار کنیم؟ موجی شده ، صبح تا شب رادیو پیام بلغور میکنه
- این احمق که پریروز شاعر شده بود ، موج نو میگفت ، چرا فاز عوض کرد؟
قربان دیگه خیلی خطرناک شده، دیشبم متن عملیات کرکوکُ ، اس ام اس اشتباهی زد به دشمن!
- اَی کَرَم تو کوکش!
فرمانده خونسرد باشید ، میفرستیمش برای همیشه موج سواری.
- تو خودت اگه آر پی جی زن بودی .. در کون خودتو میر پی جیزیدی!
قربان دیگه تکرار نمیشه ، قفل میدم..
- خب پس کولومبیا رو ردیف کن ، خط بزنیم حالشو ببرم ، خط مقدم هم جا بگیر!
- قربان خط مقدم تموم شد ،الان فقط بالکن جا هست
اَه بچُفسکی شانس! میجنبیدی زود تر می مردی؟؟ ، اصلن ما ایرانیا همه ی کارامون تخمیه!