August 9, 2011

کاظم اند فادر - قسمت پنجا و دو


کاظم بابا .. بابایی .. برو اون گوشتا که بابایی خوابونده بود رو بذار از تو یخچال بیرون، تا بابایی بیاد سیخی کنتشون

- چشم بابا

...

...

چی شد بابایی ، چرا ماتت برده تو یخچال؟

- بیدار نمیشن گوشتا بابا

می خوای بیام گوشتارو از تو پیاز در بیارم بخوابونم تو گوشِت که بفهمی بیدارن در عین حالی که خوابیدن پدسسگ؟