چند روزه شیطون رفته تو جلدم،
واسه خودش جا خوش کرده ، بیرونم نمیاد.
میگم آخه مرد حسابی .. پاشو برو بیرون ، برو سر یه کاری!
چار نفر گمراه کن ، سر بچه ها گول بمال ،
زنای شوهر دار رو حالی به حالی کن ، کون مردم بذار!
اینجوری افسرده می شیا!
پنداری گوش شیطون کر اصن تکون نمی خوره.
شایدم مرده ، یا اینکه از بس رانده شده ، ریده.
حتی براش آهنگ شیطوم بلای اندی رو هم گذاشتم . هیچی به هیچی.
فکر کنم مشکلش روانیه،
ممم..
نکنه آدما به جای اینکه شیطونی کنن ، خود شیطون رو کردن؟