October 17, 2011

Something Personal


بیا د، د بهت میگم بیا

بیا می خوام بشورمت، می خوام لیف بکشم پشتتو، می خوام کف بمالم اون حُزن‌تو،

می خوام برات آواز بخونم، برم تو کوچه برات پا واز بدوام.

کون لخت برات برقصم. هاج و واج بمونی اصن!


آخه تو یه نفری، من صد نفر. تو یه دل داری، من سنگ دل.

چرا یه جوری نیگام می‌کنی انگار درست نشستمت؟

می خوای کیسّه بکشم پشتتو؟ می خوای باز کنم من مشتتو؟

ببینی یه من، چقد تو میده؟

می‌خوای کف دستتو بو کنم؟ خودمو برات شبیه قو کنم؟
خب بگو چه مرگته، که هر چی می‌شم دوای دردته.


د بگو از چی می‌ترسی؟ از من؟ از ننم؟ از تنم؟

بیا د، د بیا می خوام بوت کنم.
تخم نفاق رو بکّار تا برات شوت کنم


شاید باید از هم جدا شیم، سر و تهِ مار بوآ شیم.

از من به تو نصیحت، اعدام باید گردد.
مشمول هر دولتی، اعزام باید گردد.


می فهمی؟
با توام می فهمی؟

با تو ام.

همیشه.

از جلگه بگیر تا بیشه.

با تو ام.

باهات هم می مونم.


کون‌لخت می رقصم و

برات آواز می خونم.