November 6, 2011

جامعه آماری

با سلام خدمت بیجنبه‌گان عزیز در زمینه ‌ی متافیزیک و جست و خیز های اتمی، اینجانب متفق القولِ دوجانبه، مسئول خیلی کلّیِ کاریابی و باری به هر جهتی در سازمان-نواران-دو دو-اسکاچی، قصد دارم شما را با جامعه ی آماری این هفته که همانا پرس و جو در مورد شغل و منبع درامد برگزیدگان اتفاقی است در میان بگذارم.

نفر اول

نام و نام خانوادگی؟

- آلت خودشیفته هستم

شغلتون چیه؟

- از آب وجدان می‌گیرم.

درامدتون چقدره؟

- به قدری که تو و امثال تو رو سیر کنه.

با تشکر


نفر دوم

بفرمایید اسم و فامیلتون چیه؟

- اسمم هیچی نیست ولی فامیلم همه شهرستانن!

شغلتون؟

- را می‌رم شلنگ تخته میندازم،
میفروشم.


نفر سوم

معرفی کنید خودتونو لطفا

- شهره شکم‌پر هستم.

کارتون چیه؟

- تو کار ساخت و ساک ام.

درامدتون چقدره؟

- قد و نیم‌قدِّ ، بستگی داره.

ممنونم


نفر چهارم

نام؟

- کامبیز کمرپرکن.

شغلتون؟

- آقایی که شما باشم.


نفر پنجم

معرفی کنید خودتونو..

- به‌نحوِ احسن هستم

درامدتون از کجاس؟

- یه دونه تو جمع می زنم تو سرت صدا سگ در بیاری!
بعدش یه کلاه می ذارم مردم پول میندازن توش
صدای بلبل و زوزه شغال و جیغ جغد و ناله ی نهنگ هم تازه آوردیم.


نفر ششم

اسمتون؟

- کام‌رانِ گوساله

کارتون چیه؟

- کم مونده کون بدم.


خب دیگه حالا دیگه نمی‌خواد هی سوال جواب کنیم، میکروفونو میگیرم جلو دهن هرکی بگه چی کار میکنه، اینجوری دارید میرینید تو وقت منو بقیه. باشه؟

جامعه آماری : باآآ شه.

(میکروفون به سمت نفر هفتم می رود)


نفر هفتم: شروین ضدشوره هستم، از هر دستی میگیرم از اون دس پس می گیرم.

نفر هشتم: به نام خدا، لای مردم می‌لولم، بار جماعت می‌کنم.

نفر نهم : اسحاق استفراق هستم، از خرج زن و بچه م می زنم.

نفر دهم : آه می گیرم با ناله سودا می کنم تو بطری، میفروشم.

نفر یازدهم : دکتر ژیواگو هستم، خوب می کنم اصن!

نفر دوازدهم : نادر یکنوا هستم، زیر انتگرال کار می کنم، عصرا هم از اشتیاق مشتق می‌گیرم.

نفر سیزدهم : بنده شکارچی ام خط کلیله – دمنه کار می کنم، هر کی به تورم خورد سوار می کنم.

نفر چهاردهم : شر خرم ، شر می خرم ، قیمت بالا میر فوشم ، حرفیه؟

نفر پانزدهم : یه چیز می‌گم می‌گنجه، بقیه‌ش از کفم میره.


خب نفر آخر هم بگه دیگه گاییدین مارو شما ها..
بفرمایید اسمتون شغلتون چیه؟

- بنده شاهدِ روباهی هستم، با دمم گردو میشکونم.

شما گُ می خوری با دمت!


برنامه بدون نتیجه گیری تمام می‌شود و بلافاصله یک تبلیغ پخش می‌شود:

تصویر نزدیک به سطح زمین حرکت میکند و به کرانه ی یک تشک قدیمی با لحاف چهل تیکه بسیار زیبایی می رسد، موزیک تار و سه تار و نِی امبون و قرچک و غیره آغاز می شود و لحاف به آرامی کنار می‌رود و بسته بندی خاتم کاری شده ی زیبایی دیده می شود

گوینده : بیدار شوید .. بیدار شوید .. وقت خواب نیست .. وقت خوابیدن است .. خوابیدن با آنکه دوستش دارید!

راست کنید! راست کنید!

تصویر روی جعبه خاتم زوم می شود و درب آن باز می شود و همراه با گفتار متن، کاندوم های مختلفی با افکت جذابی از جعبه به بیرون پرواز می کنند.

گوینده : کاندوم های سنتی حاج شهوتی و پسران!

کاندوم با طعم گلاب و سکنجبین

کاندوم های دو رو خشخاشی برای لذت بیشتر

کاندوم های آغشته به عصاره پیاز و زنجبیل برای قوت بیشتر

کاندوم های مقرنس، مشبک، مشجّر، مینیاتور برای تنوع و تعدّد زوجین

کاندوم های راه راه برای استفاده همیشگی زیر شلوار (مخصوص زمستان)


بیدار شوید!

راست کنید! راست کنید!

و با آنان که دوستشان دارید بخوابید.

تبلیغ تمام می شود و تمام تلویزیون های جهان خاموش می شوند.