January 3, 2005

Freedom

ببخشید قربان حیوون آزادی از کدوم ور میرن؟

ببین هم میتونی از اون ور بری، هم میتونی با این ور بری

من فقط میخوام این حیوونو آزاد کنم

حالا چی هست؟

خرچنگ قورباغه.

گفتم چرا از دور درست معلوم نبودا ، از کجا میای؟

از استان زن جموره و بوی عمَت ، البته خدا بیا موز مادرم اشهدی بود

خدا رفتگان شمارم سمبَل کنه.

سکنجبین شما!

شما چیکار میکنی؟

اول مهر شده دارم کفترامو جلد می کنم

کاغذ و آچار هم خریدی؟

ناچاراً گفتم با چاپار بفرستن، موتور پنچری؟؟؟

آره متوجه ام ، عصبانی نشو ، نیگا!! چشات شده کاسه ی کون!!

توهم که شدی کاسه ی داغتر از کون!

حالا ول کن بیا این حیوون عینکی هارو آزاد کنیم

حیوونکی هارو احمعقل!

بیچاره ها گناه دارن باید برن جهنم

جهنمم خبری نیست بابا ، همین ایران خودمونم میشه خوش گذروند

واَلا.. ولی گوگوش شنوا؟؟

به خدا اون موقع اگه به حرف پدر مادر گوش نمیکردیم سریع سقط مون میکردن

دول و زنونه ای شده آقا... آدم به حلال زادگی خودشم شک میکنه چه برسه به خودش

اون وقت مردم به تشتکی مزاج رای میدن!

مهره ها ثابتن آقا فقط جاشون عوض میشه !

آره این سپر خایه ی ماهم مهره های کمرش جابجا شده

خب دکتر چی گفته؟

والا گفتن فعلا صبر کنید تا امام زمان بیاد

باید آنتی- وایسادین- تابیام بزنه

دکتر گفته بذارید هر وقت کف کرد ،سبز شد، افتاد ، بهش بزنید

بهر خال جای تخمش باقیه که نزده به مثانش!

دوستان به جای ما...

خوبان به دام ما.

چوبان به کان ما!

چولان به کام ما .. دولان به نام شما...

والَا.... با این کوناشون!

به خاطر ضربه پذیری اجتماع آقا.. آمار بوآ و هشپا غوغا میکنه

بالاخره شتر مرغیه که در خونه ی منو شمام میخوابه

ممنون قربان من پیاده میشم

کجا سوار شدی؟

"می دانِ آزادی".

نوش.