March 16, 2009

کاظم

کاظم بابا ..

- بابا

قربون بری برو از آشپزخونه شیشه خیار شورو باجاش وردار بیار

- چشم بابا

...

فداش بشمی این چیه آوردی؟

- شیشه شور!

خب اون چیه تو اون دستت؟

- خیار!

باجاش چی؟

- نبود بابایی

آخه تف به فهمت پدسسگ!

می خوای منم خیارمو باجاش فرو کنم تو شیشه شورت که روهم بشه شیشه ی خیار شور؟؟

- نه بابا ، الان میارم