November 22, 2008

کاظم

کاظم بابا .. بابایی .. بابا ... باء.

- بله بابا

بیا بابایی این سوزنو نخ کن ، چشای بابایی نمی بینه ، قربونش برم

- می خوای بابایی به جاش عینکتو بیارم؟

می خوای به جاش منم تو رو بکنم؟

- نه بابایی