صبح شده ، از خواب بیدار می شوی ، دولت نیمه- شل ، نیمه- سفت است.
دخترک نیمه عریان ، که فقط پیراهن تو را به تن دارد ،در آشپزخانه مشغول درست کردن نیمرو است و در حال و هوای خودش آهنگی زمزمه می کند..
در چهار چوب در می ایستی ، یک دست به دیوار و دست دیگرت ، در شورتت است و مثل وقتی که در کیسه آجیل دنبال آخرین دانه ی پسته می گردی ، حرکت می کند و می چرخد.
او را طوری ورانداز می کنی که انگار بار اول است دخترک را دیده ای .
ناگهان از منطقه شورتت پیغامی در یافت می کنی : ولم کن! دست از سرم بردار!
دست از سرش بر می داری و به دخترک ، از پشت نزدیک می شوی!
دخترک از خدا بی خبر ، فکر می کند کسی لوله ی هفتیرش را پشت او گذاشته و هر لحظه آماده شلیک است!
با عکس العمل سریعی بر می گردد و دستش زیر ماهی تابه ی روغن داغ می خورد و ماهی تابه را می بینی که به هوا پرتاب می شود.
ولی تنها تصویری که برایت تداعی می کند ، تصویر بچه ی آینده ات است که با ذوق به هوا پرتابش می کنی!
تمام روغن روی دخترک میریزد و فریادش به هوا می رود و تو که هیچی نمی فهمی! فکر میکنی ذوق زده شده و بدون تعجیل ،جای خالی را با عضو مناسب پر می کنی و عبور را بر مرور ترجیح می دهی.
رو به من خوابیده است ، نمیدانم چرا به لب هایم نگاه می کند! با صدای الکی نرمی می گوید : عزیزم .. فکر نمی کنی که دیگه باید روابطمون رو با هم جدی تر کنیم ؟
دهانم کمی باز است ، باز تر میشود و می گویم : نع!
.
خسته ام .. چون خواهرش هم ظهر ، بعد از 3 ساعت ، همین سوال را از من پرسید. بر می گردم و چراغ خواب را خاموش میکنم.
از داخل دستشویی بلند می گوید : عزیزم ... میشه صورتتو با حوله من خشک نکنی!؟
و آن موقع است که بر می گردم و می گویم : آره عزیزم..
.
و از آن به بعد دیگر از دستمال توالت استفاده نمیکنم.
با حالت طلبکار از من می پرسد : عزیزم ، چرا اون روز جواب اس ام اسمو ندادی؟
می گویم : من نمی دونستم وقتی بهم اس ام اس زدی "دوستت دارم" در واقع داری می پرسی "دوستم داری؟"
که "جوابت" را بدهم
بغض کرده است ، با کمی لرزش می گوید : فقط اسمشو بهم بگو ، من که نمی خوام بدونم کیه!!
چون منطق حرفش را نمی فهمم یک اسم رندوم می گویم ،
و بغضش می ترکد
انگشتم را از دهانش بیرون می آورد و می پرسد : عزیزم ، قبل از اینکه بیام پیشت چی کار داشتی می کردی؟
انگشتم را در دهانش می گذارم و می گویم : تایپ ِ فارسی!
ولی خودمانیم ، غذای دیشب خیلی خیلی تند بود ، هنوز از ته ام می سوزد!