October 29, 2010

کاظم

کاظم بابا .. بابایی .. بدو برو سریع دوش بگیر بیا می خوایم بریم خونه عمو پرویز.. فداش بشه بابا

- چشم بابا پول بده تا ناصر شیر آلاتی نبسته برم بگیرم بیام

لخت شو !

- چرا بابایی؟

لخت شو بهت می گم..

- چشم

خب خوب شد ، بیا اینم پول .. حالا همینجوری کون لخت که داری میری دوش بگیری .. یه نون سنگک هم می گیری میای!

- غلط کردم بابا قاطی کردم ..