آقای کدئین عزیز
من نمی‌دونم کی هستی و چی هستی! ولی این دفعه ی دومه که توی وبلاگت پست های خیلی شبیه پست های آدما و خودم می‌بینم.
یه بار از وبلاگ من کپی کردی، تذکر دادم اومدی معذرت خواهی، ولی این دفعه می‌خوام خواهش کنم اصن وبلاگ منو دیگه نخونی اگه میشه و لینکمم ورداری و این طرفا پیدات نشه.
تو دیگه واسه خودت مردی شدی و باید روی پاهای خودت وایسی، من خودم از کسانی بودم که وبلاگت رو چک می‌کردم هر از گاهی، ولی بد جوری از چشمم افتادی
http://radiogaga.blogsky.com/1388/08/16/post-84/
http://kodoiin.blogspot.com/2011/06/721.html
http://pishtill.blogspot.com/2009/08/blog-post.html
http://kodoiin.blogspot.com/2010/09/607.html
http://kodoiin.blogspot.com/2011/06/721.html
http://pishtill.blogspot.com/2009/08/blog-post.html
http://kodoiin.blogspot.com/2010/09/607.html
پ.ن : من جوابی که به این پست دادی رو خوندم ولی نمی‌تونم قبول کنم همه حرفاتو.
چیزی که می تونم قبول کنم اینه که آدمایی مثل ما به هر حال وبلاگ زیاد می خونن و یه چیزایی میره تو ناخوداگاهشون و دوباره به ذهنشون دو سال دیگه میاد ولی یادشون نیست از کجا اومده و فکر می کنن خودشون گفتن.
برای خودمم این اتفاق افتاده تاحالا.
پ.ن : اگه یادت باشه سر این پست هیچ منبع و لینکی نذاشته بودی و بعدش که بهت تذکر دادم درستش کردی و خب ربطی به این چیزایی که تو وبلاگت توضیح دادی در مورد لینک و منبع نداره، چون اگه می خواستی از زبان خودت خونده نشه مینوشتی منبع:ناشناس و منم وقتی دیدم یکی دوبار دیگه این اتفاق پیش اومد (اونم در مورد پروژه ی نیازمندی‌ها که خودم سه سال پیش یعنی وقتی که تو تازه کدئینت نوزاد بود راه انداختم تو اینترنت و الان از گفتنش خیلی حس جالبی ندارم) دیگه گفتم برات ایمیل نزنم و همینجا تو وبلاگ خودم بهت گیر بدم
پ.ن دو: انقدم برا ما چاردَمعصوم بازی و خودشیرینی برا مخاطب در نیار حالا خبری ام نشده
منم که می بینی انقدر تند ام دلیلش اینه که روی این مسائل خیلی حسّاسم
تولد وبلاگت هم مبارک
چیزی که می تونم قبول کنم اینه که آدمایی مثل ما به هر حال وبلاگ زیاد می خونن و یه چیزایی میره تو ناخوداگاهشون و دوباره به ذهنشون دو سال دیگه میاد ولی یادشون نیست از کجا اومده و فکر می کنن خودشون گفتن.
برای خودمم این اتفاق افتاده تاحالا.
پ.ن : اگه یادت باشه سر این پست هیچ منبع و لینکی نذاشته بودی و بعدش که بهت تذکر دادم درستش کردی و خب ربطی به این چیزایی که تو وبلاگت توضیح دادی در مورد لینک و منبع نداره، چون اگه می خواستی از زبان خودت خونده نشه مینوشتی منبع:ناشناس و منم وقتی دیدم یکی دوبار دیگه این اتفاق پیش اومد (اونم در مورد پروژه ی نیازمندی‌ها که خودم سه سال پیش یعنی وقتی که تو تازه کدئینت نوزاد بود راه انداختم تو اینترنت و الان از گفتنش خیلی حس جالبی ندارم) دیگه گفتم برات ایمیل نزنم و همینجا تو وبلاگ خودم بهت گیر بدم
پ.ن دو: انقدم برا ما چاردَمعصوم بازی و خودشیرینی برا مخاطب در نیار حالا خبری ام نشده
منم که می بینی انقدر تند ام دلیلش اینه که روی این مسائل خیلی حسّاسم
تولد وبلاگت هم مبارک
