September 21, 2011

FUTURE


می خوام بزرگ که شدم ..
عمو بشم.

در کنارش ورزش هم بکنم.

بعد قوی و تنومند که شدم ..
بچه برادرمو بغل کنم و
محکم بندازمش هوا قربونش برمو.

اونقد بره بالا که از جوّ تخمی زمین بره بیرون.
از این همه خودخواهی و جنگ و نفرت و دروغ و کثافت،
بره بیرون.

یه بارم که شده درست از بالا به زمین نگا کنه،
ببینه و بفهمه که به چه گایی رفته و داره می ره.

بعد برگرده تو بغلم و تصمیم خودشو گرفته باشه.

که می خواد بزرگ که بشه،

با درایت خاصّ خودش

فضانورد محترمی بشه.